جیمز اِی لیچ: «طی تغییرات سریع جهانی و وجود همیشگی ابهام درباره آینده، حیات و سرزندگی دمکراسی قرن بیست و یکم ما به این بستگی دارد که در مورد التزام و تعهد به درک نیروی تاریخی و فرهنگیمانچه تدبیری اتخاذ میکنیم. ما معتقدیم فرهنگ ما قادر به شکلدهی جهان بوده و هست!»
این بخشی از سخنان رئیس بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا در کمیته فرعی تخصصی بودجه آن کشور است. سخنانی که در دفاع از بودجه پیشنهادی این موسسه بیان شده است. براستی اصرار آمریکائیان بر تخصیص بودجههای کلان در حوزه علوم انسانی چیست؟ به نظر میرسد تکیه بر پیشرفتهای صنعتی در مطالعه عوامل پیشرفت کشورهای توسعه یافته کار درستی نباشد.
متاسفانه آنچه که در ایران از گرایشهای عموم مردم به علوم انسانی شاهدیم، وضعیت قابل قبولی نیست. این مسئله را با نگاهی موشکافانه به علاقهی بیش از حد دانشآموزان و دانشجویان به رشتههای مهندسی و پزشکی میتوان براحتی تشخیص داد.
معمولاً تحلیل خیلی از خانوادهها از فردی که در دبیرستان یا دانشگاه به سراغ علوم انسانی میرود، ضعف در ریاضیات و قوت آن فرد در حفظیات است که متاسفانه با نوع آموزشی که خیلی از معلمان و استادان دانشگاه –و البته با توجه به محتوای کتب درسی- استفاده میکنند، این تصور گسترهی بیشتری را شامل میشود.
در این میان موسسات، دانشگاهها و پژوهشگاههای علوم انسانی نقش به سزایی در گسترش این علوم در ایران خواهند داشت اما نکته مهم اینجاست که چه علوم و چه محتوایی در این سالها آموزش داده شده است؟! در این گزارش که برگرفته از اخبار «مرکز ملی علوم انسانی آمریکا» است، نگرش دولتمردان و مراکز علمی آمریکایی به این علوم بررسی میگردد.
کمیسیون علوم انسانی و علوم اجتماعی
واشنگتون دی. سی-آغاز به کار کمیسیون علوم انسانی و علوم اجتماعی به درخواست کنگره توسط آکادمی هنر و علوم آمریکا:
«لوئیز بربیتز» رئیس آکادمی هنر و علم آمریکا از راهاندازی این کمیسیون ملی خبر داد. این کمیسیون در جهت تقویت آموزش و تحقیق در حوزههای علوم انسانی و علوم اجتماعی تشکیل شده است که اهمیت بسیار زیادی برای فرهنگ، آموزش و رقابتهای اقتصادی آمریکا دارا میباشد.
کمیسیون علوم انسانی و علوم اجتماعی به ریاست «ریچارد اچ برودهد» رئیس دانشگاه «دوک» و «جان دابیلیو رو» مدیر اجرایی شرکت «اِکسلون» و دیگر اعضای برجسته در حوزههای علوم انسانی، علوم اجتماعی، فیزیک، علوم زیستی، تجارت، قانون، هنر و رسانه کار خود را آغاز کرده است.
لازم به ذکر است که این کمیسیون به درخواست نمایندگان دو حزب کنگره آمریکا «سناتور لامار الکساندر» نماینده جمهوریخواه ایالت تنسی، «سناتور مارک وارند» نماینده دموکرات ویرجینیا، «تام پتری» نماینده جمهوری خواه ویسکونسین و «دیوید پرایس» نماینده دموکرات کارولینای شمالیتشکیل شده است.
کنگره از این آکادمی چه درخواستی کرده است؟
ده اقدام مهمی را که کنگره، حکومتهای ایالتی، دانشگاهها، مؤسسات، اساتید و فرهیختگان، بانیان امور خیریه و دیگران هماکنون باید انجام دهد تا به برتری ملی، علمی و آموزشی در علوم انسانی و علوم اجتماعی و به اهداف بلند مدت فکری و اقتصادی ملی در جهت تقویت جامعه مدنی و موفقیت در دیپلماسی فرهنگی در قرن ۲۱ برسد، کدام است؟
ریچارد اچ برودهد اظهار داشت: «علوم انسانی و علوم اجتماعی چارچوب فکری را برای اقتصاد، سیاست و نهادهای حاکم ایجاد کرده و زندگی و درک ما را پربار میکند. مردم آمریکا هنوز جایگاه علم ریاضیات و علوم زیستی را برای آینده درک میکنند. این کمیسیون نیز یادآور اهمیت بلند مدت علوم مقدماتی برای آمریکاییها میباشد.»
جان روا نیز گفت: «علم تاریخ، درک نهادهای ملی، توانایی بکارگیری شواهد و ایجاد افکار خلاق، استعداد و توانایی ارتباطات فرهنگی ـ همه این موارد ویژگیهای مهمی برای شهروندان قرن ۲۱ میباشد.»
رئیس آکادمی برلویتز گفت: «با توجه به سوابق نظارت و پشتیبانی این آکادمی در علوم انسانی و علوم اجتماعی، این آکادمی بهترین گزینه برای اجرای این کمیسیون میباشد. تحقیق و آموزش در این رشتهها شهروندان و دولت ما را قادر میسازد تا با شرایط داخلی و خارجی کشور، خود را وفق دهند. این موضوع برای توانایی رقابت اقتصادی جهانی ما حیاتی میباشد.»
سناتور لامار الکساندر اظهار داشت: «سابقه درازمدت در تحقیقات علمی ملت ما در علوم انسانی و علوم اجتماعی پایگاهی برای اطلاعرسانی به شهروندانی است که از کشورها، نژاد و دین و فرهنگ مختلف میباشند اما تفکرات مشترکی در خصوص آزادی، فرصتهای برابر، و حاکمیت قانون دارند…»
دیوید پرایس نماینده جمهوری خواه گفت: «همچنان که دنیای ما در حال به هم پیوستن میباشد، ساخت بنیان محکم در حوزه علوم انسانی اهمیت ملی دارد. علوم انسانی است که تمدن، فرهنگ و نظام فکری حیات ما را شکل میدهد. ایجاد ظرفیتی جامع و کامل در بخش آموزش و تحقیقات این حوزههای مطالعاتی میتواند زمینه و چارچوبی برای سیاست کنونی ما باشد…»
تام پیتر نماینده جمهوری خواه میافزاید: «برای حفظ و برپا ساختن سنن و اصول آمریکایی باید تاریخ، فرهنگ و میراث منحصر به فرد خود را خوب درک کنیم…»
سناتور مارک وارند اظهار داشت: «من بیصبرانه میخواهم بدانم که چگونه میتوان هنر، علوم انسانی و علوم اجتماعی خود را در کشور تقویت کنیم. درک این موضوع که هماکنون کجا هستیم، کجا بودهایم و نیاز است که به کجا برویم بسیار مهم است و بسیار خرسندم که این آکادمی این وظیفه مهم را به عهده گرفته است.
آکادمی هنر و علوم آمریکا مرکز مستقل تحقیقاتی میباشد که در سال ۱۷۸۰ میلادی تأسیس شد. تحقیقات کنونی این آکادمی بر سیاستگذاریهای علمی و تکنولوژی، امنیت جهانی، سیاست اجتماعی علوم انسانی و فرهنگ و آموزش تمرکز دارد. این آکادمی دارای شعبی مختلف در کمبریج و ماساچوست استو تحقیقات خود را توسط ۴۳۰۰ عضو انتخابی مجرب و کارشناس از سراسر جهان به صورت پیشرفته انجام میدهد که هر کدام در رشتههای آکادمیکی همچون هنر، تجارت و امور اجتماعی تخصص دارند.
سوالاتی که باید به آنها پاسخ داد:
۱٫ ارتباط تنگاتنگ حکومت آمریکا با آکادمیها چه هدفی را دنبال میکند؟
۲٫ چرا هر دو حزب جمهوری خواه و دمکرات با توجه به اختلاف در شیوه اجرای سیاستهای آمریکا خواستار آغاز به کار این کمیسیون شدهاند؟
۳٫ این ده اقدام چیست؟
۴٫ علم ریاضیات و علوم زیستی چه جایگاهی در آیندهی مردم آمریکا دارد؟
۵٫ آیا این مطالب ارتباطی هم با جنگ نرم دارد؟
پل فرهنگی نقطه تأکید فعالیت بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا
خلاصه اظهارات جیمز اِی لیچ (James A. leach) رئیس بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا در کمیته فرعی تخصصی بودجه کشور، محیط زیست و سازمانهای مرتبط در مجلس نمایندگان آمریکا (۱۱ می ۲۰۱۱):
باعث افتخار است که بار دیگر در مقابل این کمیته حضور پیدا میکنم و به نمایندگی از سوی بنیاد ملی علوم انسانی و در خصوص درخواست بودجه سال آینده صحبت مینمایم.
اظهارنامهای را که در فوریه امسال به کنگره فرستادیم تمام جزئیات فعالیتها و برنامههای ما را شرح میدهد. امروز میخواهم چند لحظهای را درباره ویژگیهای مهم بودجه درخواستی سال ۲۰۱۲ صحبت کنم و به این موضوع بپردازم که چرا اینجانب بر این باورم علوم انسانی برای سلامتی و رفاه جامعه آمریکا اهمیتی دو چندان دارد.
در ابتدا بر این نکته تأکید کنم که این بنیاد وظیفه خود را در خصوص محدودیت بودجه به خوبی شناخته است. بودجه درخواستی سال ۲۰۱۲ حاکی از کاهش ۱۳ درصدی بودجه سال قبل میباشد. استفاده بهینه از یک چیز بسیار کم همیشه یک چالش بوده است، اما این واقعیت را میپذیرم که علوم انسانی حتی با کمترین بودجه میتواند منابع فرهنگی آمریکا را حفظ کند. در واقع بر این باوریم که هیچ یک از مؤسسات دولتی همانند ما نمیتواند با بودجه کم این قدر تأثیرگذار عمل کند.
ما در كدام جهان بسر مي بريم؟
امروز ما در دوران مدرنيته متأخر بسر مي بريم، ليكن اغلب قريب به اتفاق روشنفكران ما، از جمله جريان موسوم به روشنفكري ديني هنوز در حال و هواي مدرنيته متقدم تنفس مي كنند. بي ترديد، پديدة روشنفكري به طور عام و جريان روشنفكري ديني به طور خاص، در ايران حاصل مواجهة فرهنگ و جامعة ما با فرهنگ و تمدن غربي در دوران مدرنيتة متقدم و نتيجة تأثيرپذيري ما از جهان بيني و ارزش هاي عصر روشنگري بوده است. ليكن جهان چند دهه اي است كه وارد حال و هواي ديگري گشته، دوران مدرنيته متقدم را پشت سر گذاشته است. تعيين زمان تقويمي دقيق اين تحول، مثل تعيين زمان دقيق هر تحول بزرگ ديگري، كه امري تاريخي و مربوط به احوالات و ساحات گوناگون عينيت ناپذير وجود انساني است، امر چندان ساده اي نيست. اما مي توان گفت از دهه هاي پاياني قرن بيست، ما شاهد تحولات سريع و ژرفي در فضاي جهاني بوده ايم. سقوط امپراطوري شوروي، لذا شكست ایدئولوژی ماركسيسم و به تبع آن شك و ترديد در مباني انديشه هاي ايدئولوژيك، ترديد در بنيان هاي عقلانيت مدرن غربي، ظهور شبكة جهاني ارتباطات و اطلاعات و به دنبال آن تغيير در معنا و مفهوم زمان و مكان، فروپاشي مرزها، سقوط بسياري از مرجعيت هاي سياسي، اجتماعي و ديني و اساساً ناكارآمد شدن بسياري از منابع معنابخش و هويت بخش قومي و محلي و ... همه و همه دست به دست هم داده، فضا و شرايط جديدي را موسوم به فضاي پست مدرن شكل داده اند. در دوران مدرنيتة متأخر يا در جهان پست مدرن زندگي اجتماعي بسيار پيچيده تر از گذشته شده، شتاب و سرعت سرسام آورتري به خود گرفته است. سرعت و شتاب هول انگيز تحولات در دوران ما فراتر از توان بازسازي و بازانديشي اكثر قريب به اتفاق نظام هاي انديشگي و نظري بسياري از روشنفكران و صاحب نظران بوده است. به همين دليل حيات بسياري از جريانات فكري و روشنفكري بسيار كوتاه و دولت آنان بسيار مستعجل بوده و مي باشد.
حضور همه جانبه وگسترده فوتبال در ميان مردم جوامع مختلف، در حاليکه روزنامه مي خوانند، تلويزيون تماشا مي کنند يابه راديو گوش مي دهند، حتي زماني که در مکان هاي عمومي يکديگر را مي بينند، ناگزير انديشمندان ومتفکران را به پرسش از فوتبال وا مي دارد. به دليل اهميت اين موضوع به سراغ يکي از متفکران ايراني رفتيم تا درباره ابعاد مختلف فلسفه فوتبال با او گفتگو کنيم.
آقاي دکتر، با سپاس از وقتي که براي اين مصاحبه در اختيار ما قرار داديد. براي آغاز گفتگو مي خواهم از انگيزه شخصي شما، درباره اهميت پرداختن به موضوع فلسفه فوتبال پرسش کنم؟
واقع امر اين است که بازي فوتبال، به منزلة جزء بسيار کوچکي از زندگي اجتماعي ما در اين قرن، بر اساس خاصيت، مي تواند منعکس کنندة اوصاف بسياري از جامعه و حيات اجتماعي باشد، درست همان گونه که يک تکة کوچک آيينة شکسته نيز به خوبي مي تواند خصلت آيينگي يک آيينة بزرگ را نمايان کند. لذا، بحث از فوتبال بهانه اي است که جامعه و حيات اجتماعي خود را در اين دورة تاريخي مورد تأمل قرار دهيم...